دلنوشته
17 اسفند 1398 توسط زينب اميري هنزاء
اقاجان دلم هوایت کرده این روزهاسخت می گذردامانه ازسختی نبودنت؛نه اینجاسخت می گذردبرای مردمانی که درهراس ازبلاهای روزگارحال خویش رادربیم وامیدسپری می کنند.
ومن چقدراین روزهاحال دلم خوب می شود وقتی که می دانم درمیان این همه گرفتاری وترس واشوب کسی راداریم که دست به دعابرایمان برداشته واشک می ریزدتاخداوندمهربانی هاباردیگرسایه رحمت ومهربانی اش رابرسرمان بگستراند.
خدای من دلم قرص هست که خوب واسطه ای داریم اماخیال اینکه باافکارم؛اعمالم؛رفتارم ذره ای دل مولایم رابه درداورده باشم مراشرمنده می سازد.…..